ماجرا از این قراره که…
هر جعبهای یه ماجرایی داره. بعضی جعبهها روشون هیچی نیست. مثل یک جعبهی سیاه خالی و قراره غافلگیرمون کنن. حتی ممکنه توشون خالی باشن.
بعضی جعبهها یه روبان قرمز دارن و سر تاریخ میرسن و از قبل معلومه قراره خوشحالمون کنن.
بعضی جعبهها اسم یا علامتهای آشنا دارن و تکلیفشون معلومه.
ولی همهشون تو یه چیز مشترکن، ماجرا همیشه درون جعبه است. اما بعضی جعبهها فرق دارن.
هم توشون جذابه هم روشون، هم ماجرا دارن هم بازی.
همهی جعبهها وقتی به مقصد میرسن دیگه بازی تمومه این بار اما بازی تازه شروع میشه.
تازه باید گاو توی گاو پله به خونهی مقصد برسه
مهرههای منچماس به مقصد برسن
مهرههای شیرومات به خونهی خودشون
و شیرکاکائوی خوشمزه هم دوستهای گمشدهی خودشون رو پیدا کنن.
برای کشف بازیهای تازه آمادهای؟
قواعد این بازی خیلی راحته
پشت این بازی محصولات رامکه، کافیه جعبه رو باز کنین تا حضورشون سوت اول شروع مسابقه رو بزنه
بعد کافیه یکی از دوستاتون رو پیدا کنین
پیشنهاد میکنیم یکی ازونا که هیچوقت تن به بازی نمیده. این بار با محصولات رامک راحت قبول میکنه!
برای بقیه بازیها هم قواعد سادهشونو نوشتیم
راستش فکر میکنیم خودتونم میتونید کشف کنین!
راهنماییهای اضافه برای حرفهایها:
لطفا باید قبول کنین مارها خیلی وقته خسته هستند از پله، گاوهای تازهنفس رو برای گاو پله انتخاب کنین!
بعدش هم ازونجا کیشمات اصلا پیروزی خوشمزهای نیست. شیرومات رو جاش بگین که یه پیروزی خوشمزه و سالمه.
آماده باشین منچماس شمارو به دوران کودکی ببره! خودتونو رو کاملا رها کنین اصلا مثل ماست خودتون رو شل کنین تا قهرمان منچ ماس باشین!
تاس رو پرت نکنید! تاس رو خیلی آروم بندازید.
به فکر دوستتون باشید چون اونم میخواد استفاده کنه.
…
میدونین بازیها چرا معروف شدن؟ بهخاطر بازیکنهاشون بودن. دوستهایی که اون بازی رو اونقدر پیش بردن که توش مهارت پیدا کردن. هر بازیای اگر بازیکن حرفهای داشته باشه یه بازی مهم میشه.
شما هم راهنماییهای حرفهایتون رو برای ما بنویسید:
راهنماییهای اضافه خودتون رو برای ما بنویسید.